پس از چند هفته که ترم دو شروع شده، حالا برخلاف اوایل ترم احساس می کنم کارم سنگین تر شده. منطق که موضوع جدیدیه هر چند فرازبانش رو بلدم ولی در کل باید براش وقت گذاشت. برنامه نویسی پیشرفته هم همین طور. من تا به حال این طور کد نزده بودم و این مواردی که تو AP مطرح می شه برام مهم نبودن. ریاضی عمومی دو هم که سختی های خودشو داره. می مونه ریاضیات گسسته که خیلی غریبی نمی کنه ولی به خاطر علاقه ای که دارم می خوام بیشتر یاد بگیرم. هر چند دیگه برای این که کتاب تو زمینه گسسته بخونم پیر شدم. نشستم دارم مقاله هایی که دانشجو های کارشناسی علوم ریاضی دانشگاه شیکاگو  نوشتن رو میخونم. خیلی لذت بخشه. چون داری نتیجه یک کار یک سری آدم رو می خونی که میدونی حتمن باید تو هم اینارو بفهمی واحتمالن مطالبی ان که بشون علاقه داری. این هم لینکش:
بعد کلی کد هنوز مونده که می خوام بزنم تا چیز جدید یاد بگیرم. این وسط باید زبان هم بخونم. کمی وقت کم میارم و بعضی کارهایی رو که دلم می خواد خوب انجام بدم، اون جوری که می خوام انجام نمی شن. کمی هم خودم تنبل شدم و بعضن از زیر کار در می رم. این یادداشت رو نوشتم که بعدن یادم باشه چه جور ترم دو رو پاس کردم!(خواهم کرد؟!)
برای این که این یادداشت مربوط به وضعیت درسی می شه، دو تا از تکالیف رو هم این جا ضمیمه می کنم که بمونن!
یاحق!