چند وقتیه که دیگه چیزی ننوشتم، اصلن خیلی وقته فکرم سراغ نوشتن نرفته دیگه، حتی چند تا ایده های خوب هم برای نوشتن داشتم ولی دیگه حس و حالی برای نوشتنشو نداشتم تا جایی که به نظر می رسید چیزی برای نوشتن نداشتم. احساس می کنم تنها انگیزه برای یک بلاگر که وبلاگشو ادامه بده اینه که خودشو مخاطب نوشته هاش بدونه. من از این اصل جدا شدم و کم کم یادم رفته بود که اصلن این وبلاگ قرار بود برای خودم باشه یعنی یه جورایی نمودی از چیزهایی که تو ذهنمه، می بینم یا باهاشون درگیرم باشه و به جاش فکر می کردم دارم برای یک مخاطب خیالی که حل مساله دوس داره دارم می نویسم. حالا دوباره بعد از چند باری که داداشم گفت وبلاگتو آپدیت کن قراره این کامیت‌هایی که این چند مدت باید انجام می دادم یهو پوش کنم :)
در مورد کم(بی)کاری اخیرم اول از همه این که مقصر اصلی تعطیلی وبلاگم رو امتحانا می دونم. بعد از اون توییتر و در آخر هم این که دیگه یه زمانی احساس کردم برای مجموعه سوال نوشتن و این کارا دیگه پیر شدم. امتحانا که یه ضربه غیر قابل چشم پوشی ای به عادت ها و هدف های کوچیک آدم برای خودش می زنن. از این خیلی بدم میاد. به نظر من داغون کردن شیوه زندگی یک نفر برای خوندن یه سری امتحان کلی بدتر از زندانی کردن اونه! چون با امتحانا دارید چیز هایی رو ازش می گیرید که حتی تو زندان ها هم ازش نمی گیرن. خود بودن رو می گم :( برای دلیلی دوم( توییتر) هم خب بگم که من یه سری چرندیاتی تو ذهنم داشتم که تا حالا هیچ وقت مکتوبشون نکرده بودم تا این که وارد توییتر شدم و میکرو بلاگینگ رو شروع کردم. اما آخرش به این نتیجه رسیدم که با این که توییتر با بقیه شبکه های اجتماعی که فقط برای لایک ساخته شدن فرق داره ولی باز هم شبکه اجتماعیه و هیچ وقت جای وبلاگ رو نمی تونه بگیره. مخاطبای یه وبلاگ افراد اصیلی ان  که از زمین تا آسمون با اون هایی که منتظر لایک یا فالو تو سوشال نتورکن فرق دارن.
حالا می خوام یه آنچه گذشتی از ترم قبلم و آن چه در پیش رو در ترم آینده دارم بنویسم. ترم قبل ترم بدی نبود ولی یکم بدقلق بود، من میان ترم ها رو خوب گذروندم ولی پایان ترم ها رو شل گرفتم، افسوس :( هرچند به جرئت میشه گفت تا حد خوبی اش تفصیر این بود که هیچ کدوم از استاد هایی که باهاشون درس داشتم، استاد کاملی نبودن، یکی بلد نبود ارائه بده، یکی اصلن درس رو بلد نبود، یکی سیستم نمره دهی و امتحان گیریش داغون بود یکی هم که خودش خیلی داغون نبود، درسش خیلی مزخرف بود‌ :) حالا که دیگه گذشته و اینا اهمیتی ندارن برای همین سریع می گذرم ازشون. این ترم آنالیز عددی با دکتر علیشاهی ، فرآیند با دکتر میرصادقی ، اصول سیستم های کامپیوتری با دکتر پارسا و سیستم عامل با دکتر فروغمند دارم. آنالیز عددی رو دوس دارم، علیشاهی رو بیشتر! فرآیند هم درس خوبیه، خوب هم ارائه میشه. اصول سیستم هم اونقدر ها که فکر می کردم بد نیست و الان تازه دارم ازش خوشم میاد. سیستم عامل که به قول دکتر فروغمند درس زندگیه و به نظرم اکثرن کلی حرفای رو هوا و حفظی. حالا دیگه چه بشه من نمی دونم!
خلاصه فک کنم برای یه شروع بعد از یه مدت نبودن پست بدی نباشه، بعدن قراره بیشتر در مورد جنبه های دیگه به جز زندگی درسیم بنویسم!
ساری فور عدم پیوستگی متن! باشه تا بعد :)
فعلن!

پی نوشت--
چیز هایی که بعدن درباره ی آن ها خواهم نوشت:
کارسوق امسال
تحلیل داده
نویسندگی