تابستون شد و من پا در هوا ام، یه هفته دیگه معلوم میشه توی استونی ام یا دارم تو کافه بازار کد میزنم یا هم دارم تو خونه می خوابم! خلاصه که وقت زیاد دارم و به وبلاگ گرایی برگشتم:] الان قصدم از نوشتن این نیست که حرفی بزنم، فقط میخوام سوادی رو که دارم و نحوه ی فکر کردنی که الان دارم رو مکتوب کنم، توی یه چاله دفن کنم تا ۲۰ سال بعد یا حتی خیلی زودتر وقتی به قبل برگشتم و بازکردم ببینم که چجوری بودم و چقد درست فکر میکردم یا با فاصله از واقعیت میدیدم وقایع رو، البته اگه درست یا نادرستی وجود داشته باشه. حرف دلی ای نمی زنم یه چیزایی از جاهای مختلف شنیدم و یکم هم خودم فکر کردم جمع و جور شده اش رو دارم می نویسم. فکر ونگاهم نسبت به مسائل مختلف مثل حکومت داری، فیلمسازی، جامعه علمیو ... رو تو پست های مختلف می نویسم. الان فقط میخوام اون چه از اقتصاد و پول میدونم رو بگم چون که الان خیلی ترند شده، شکسته و عامیانه می نویسم همونجوری که تو مغزم میگذره :)

برای مقدمه بگم چند وقتیه که ریال ارزشش داره سقوط میکنه و قیمت مبادله دلار و یورو سر به فلک میزنه، یادم میاد خودم وقتی رو که میخواستن رند کنن دلار رو میگفتن ۱۰۰۰ تومنه بعد اواخر دبیرستان شد ۳-۴ تومن والان با یه جهشی رفته رو ۸-۹ تومن. سوال اینه که اصن پول چیه؟ از کجا اومده؟ چرا باید پول ما بی ارزش باشه؟ چرا مبادله کالا با کالا نمیشه؟ آیا اگه ارزش پول هم کم بشه مبادله کالا با کالا جوابگو نیست؟

خب پول که یه سری داستان هایی می بافن که همشون چرتن و میگن که راحت میکنه کار رو و به نفع مردمه ولی در عمل داره زندگی مردمو سخت میکنه( قبلن یه چیزی در این باره نوشته بودم توی یه کانال دانشجویی الان حالشو ندارم پیداش کنم. راجب چیزایی که ظاهرن خوبن ولی عملن دارن همه چیزو سخت می کنن یه چیزایی نوشتم)، از این حرف که پول رو میشه نگهداری کرد و ارزشش یکسانه و تفسیر نمیخواد و مثل گوسفند یا صدف نیس که کلی جا بگیره! خب بگذریم. داستان اینجوریه که شاها میومدن با طلایی که به دست می آوردن سکه ضرب می کردن و اصل بودن سکه و پشتوانه اش به مهر شاه و مقدار طلای به کار برده توش بود. این سکه هارو شاها میدادن به سربازا، اونا هم میرفتن باهاش چیز میز از مردم میخریدن و یه ارزشی بین مردم برای سکه ها ایجاد میشد و شاه بعدش از مردم مالیات میگرفت، با چی؟ با همین سکه ها. حالا پس قدرت یه حکومت با همون ضرب کردن سکه اش بود. بعد از یه مدت حکومت ها برای این کارو آسون کنن جای سکه اومدن اسکناس چاپ کردن و ادعا میکردن به ازای هر اسکناسی یه مقدار ثابتی طلا ذخیره کردن و پشتوانه ی اون اسکناس بود. طبق معاهده ای این مقدار رو ثابت نگه می داشتن کشورا، اینجوری کسی زیاد اسکناس چاپ نمی کرد و نهایتش میشد شما اسکناس رو ببری بانک مرکزی بگی معادل این طلا میخوام و همونقد رو داشتن که بدن بهت و طلا یه چیز مشترک بین همه کشورا بود. بعد از شوک نیکسون آمریکا دیگه به اندازه دلاری که چاپ میکرد تعهد نداشت که طلا داشته باشه. خب طلا محدود و سخت بود بقیه کشورا هم دیگه همینجوری شدن، الان هیچ کشوری نیس پشتوانه به اندازه اسکناس هایی که چاپ کرده طلا داشته باشه. حالا ارزش پول ها چجوری تعیین میشه؟ به همون مقداری که مبادله میشه. وقتی یه پولی اعتبار بیشتری داشته باشه مبادله های بیشتری باهاش میشه و کشوری که اون پول رو چاپ می کنه اگه زیاد از حد چاپ کنه ارزشش کم میشه و مقداری چاپ میکنه که بتونه باهاش از کشور های دیگه چیزی بخره و چیزمیزوارد کنه. الان دو خط داستانی داریم، یکی روابط بین کشورها و یکی هم پولی که مردم هر کشور توی همونجا برای مبادلات بین خودشون نیاز دارن و استفاده می کنن. آمریکا حتی بعد از شوک نیکسون ارز مبادلاتی موند( قبلش آمریکا ادعا کرده بود به اندازه هر دلار مقداری طلا داره و پولش رو به بقیه کشورا قبولونده بود و استقلال داره، این که پولت رو یه کشور قبول کنه ینی قدرتت رو قبول کرده و این کار سختیه اما آمریکا یه جوری از پسش بر اومد) اما بعد از این هم موند و مبادلات با دلار بود آمریکا هم کلی دلار چاپ میکرد و بدهکار میشد اما مهم نبود چون الان ارزش پول از این معلوم میشه که یه دلار رو توی بازار چند میخرن و دیگه همه ی این عددها قراردادی شدن و وابسته به بازارو مردم و شرایط روز و سیاسی که روابط سیاسی بین کشورا خیلی تاثیرگذار شد. حالا بعد از یک مدتی دیگه ایران که تحریم بود دلار دستش نمی رسید و خواست که ارز مبادلاتی اش رو به یورو ببره همین کار باعث شد که ترامپ تحریم هارو چند برابر کنه، برجامو نقض کنه و ... چون که اگه این حجم مبادلات بره رو یه پول دیگه قدرت امریکا در واقع ضعیف میشه و امریکا اصلن از این خوشش نمیاد از اون طرف هم چون ایران دلار نداره که چیز واردکنه انقدر کالاهای وارداتی گرون شدن و دولت یه نرخ ۴۲۰۰ تومنی برای دلار اعلام کرد اما تاجرا با این مقدار می خریدن ولی با ۸-۹ تومن می فروختن داخل کشور وضع نابسامانی شده. نمیدونم قراره به کجا بره. برجام هنوز زمان زیادی نگذشته بود و پول های ایران برنگشته بودن و شرکت هایی که قرار بود فعالیت کنن تو ایران دیگه دست کشیدن. از این طرف چین هم با آمریکا وارد جنگ تجاری شد. ترامپ خیلی دست بالا بازی می کنه و وقتی ببره خوب می بره ببازه هم بد می بازه اما معلومن اکثرن می بره! چین که اقتصاد بزرگتری از آمریکا داره دیگه نمیخواد با دلار مبادلاتشو بکنه و این خبر خیلی بزرگیه. آخر این جنگ هرکی ببره قدرت دست اونه. دلم میخواد ببینم یه بار قدرت بیقته دست شرق چی میشه :)